سامانه گروه توسعه روستایی خراسان رضوی

سامانه گروه توسعه روستایی خراسان رضوی
برنامه ریزی طرح های توسعه روستایی بامشارکت مردم 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سامانه توسعه روستایی خراسان رضوی و آدرسsamandehi.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





 

پانصد گوسفند رشوه ی فرمانفرما ناصرالدوله
 
سلطان عبدالحمید میرزا فرمانفرما(ناصرالدوله) هنگامتصدی ایالت کرمان چندین سفر به بلوچستان می رود و در یکی از این مسافرت ها چند تناز سرداران بلوچ از جمله سردار حسین خان را دستگیر و با غل و زنجیر روانه کرمان میکند.پسر خردسال سردار حسین خان نیز با پدر زندانی و در زیر یک غل بودند..چند روزبعد فرزند سردار حسین خان در زندان به دیفتری مبتلا می شود.سردار بلوچ هر چه التماسو زاری می کند که فرزند بیمار او را از زندان آزاد کنند تا شاید بهبود یابد ولی ترتیب اثر نمی دهند.
 
سردار حسین خان به افضل الملک،ندیم فرمانفرما نیزمتوسل می شود.افضل الملک نزد فرمانفرما می رود و وساطت می کند،اما باز هم نتیجه اینمی بخشد.سردار حسین خان حاضر می شود پانصد تومان از تجار کرمان قرض کرده و بهفرمانفرما بدهد تا کودک بیمار او را آزاد کند و افضل الملک این پیشنهاد را به فرمانفرما منعکس می کند،اما باز هم فرمانفرما نمی پذیرد.
 
افضل الملک به فرمانفرما می گوید:((قربان آخر خداییهست،پیغمبری هست،ستم است که پسری درکنار پدر در رندان بمیرد.اگر پدر گناهکار است،پسر که گناهی ندارد.))فرمانفرما پاسخ می دهد:((در مورد این مرد چیزی نگو کهفرمانفرمای کرمان،نظم مملکت خود را به پانصد تومان رشوه سردار حسین خان نمیفروشد.))
 
همان روز پسر خردسال سردار حسین خان در زندان دربرابر چشمان اشکبار پدر جان می سپارد.دو سه روز پس از این ماجرا یکی از پسرهایفرمانفرما به دیفتری دچار می شود.هر چه پزشکان برای مداوای او تلاش می کنند اثرینمی بخشد.به دستور فرمانفرما پانصد گوسفند در آن روزها پی در پی قربانی می کنند وبه فقرا می بخشند اما نتیجه ای نمی دهد و فرزند فرمانفرما جان می دهد.
 
فرمانفرما در ایام عزای پسر خود،در نهایت اندوه بسرمی برد.درهمین ایام روزی افضل الملک وارد اتاق فرمانفرما می شود.فرمانفرما به حالی پریشان به گریه افتاده و به صدایی بلند می گوید:((افضل الملک!باور کن که نه خدایی هست و نه پیغمبری!والا اگر من قابل ترحم نبودم و دعای من موثر نبوده،لااقل به دعای فقرا و نذر و اطعام پانصد گوسفند می بایست فرزند من نجات می یافت.)).افضل الملک درحالی که فرمانفرما را دلداری می دهد می گوید:((قربان این فرمایش را نفرمایید،چرا که هم خدایی هست و هم پیغمبری،اما می دانید که فرمانفرمای جهان نیز نظم مملکت خود رابه پانصد گوسفند رشوه ی فرمانفرما ناصرالدوله نمی فروشد!))
 
 
مناظره عابد وسگ
روزیروزگاری، عابد خداپرستی بودکه در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدازیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای اوببرند... و او را بدینگونه سیر نمایند. بعد از 70 سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانشگفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم.
 آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جاییکه گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه آتش پرستی کهدر دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، آتش پرست 3 قرص نان به او داد واو بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد.
سگ نگهبانخانه آتش پرست بهدنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت... مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداختتا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد، سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت،مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمیگذاشت مرد به راهش ادامه دهد. مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت وگفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنراببرم؟
بهاذن خدای عز و جلٌ ، سگ بهسخن آمد و گفت: من بیحیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهابی که به منغذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا ازخانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم... تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شبغذای شبت را برایت فرستاد و هر چهخواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک آتش پرست آمدی و طلب نان کردی...


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:"مناظره عابد وسگ","رشوه ی فرمانفرما ", ] [ 16:38 ] [ محمد علی محمدی ]
.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ ما خوش آمدید
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 67
بازدید کل : 28268
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

1